سال یازدهم معلم زیستمون امتحان گرفت از ما...هیچکسسسس نخونده بود. فصل کروموزومها هم بود و هیچییییی نمیدونستم🤦♀️ولی شب قبل یه صفحه. فقط یه صفحه با مامانم خونده بودیم و یه چیزایی میدونستم. البته خیلیییییی کم. دادو بیداد که ما نخوندیم بمونه برای بعد و اینا اما ازاونجایی که معلمهای خانوم یکم عقدهای تشریف دارن(نه همشون) این گرفت امتحانو🤦♀️۱۰تا صوال بود و امتحان هم ده نمره🤷♀️🙄هفته بعد موقع اعلام نتایج ما دیوونه بازی دراوردیم. بعد من فکز میکردم خیلییییی کم میگیرم (مثلا میگفتم۲/۳میگیرم)😂. بیشتر از هر کسی اعتراض کردم🤦♀️😂یعنی من و الیکا و شکیلا بودیم تو خط مقدم🤣🤦♀️بالاخره ورقهها رو که میدادن خانم گفت تو دیگه چرا خودتو میکشی؟تو که ۶شدی از همه بیشتر😂😂😂😂
اون لحظه باید ثبت میشد. همه اینجوری بودن😟😟😟. من اینجوری🙄. الیکا هم اروم در گوشم گفت که نخونده بودی اره؟🙄
الان یادم افتاد.تنها افتخار دوران دبیرستانم همین بود😂🤟
یبارم تو امتحان تاریخ جواب یه سوال دو تا اسم بود. هر اسمم نمره خودشو داشت. الیکا نوشته بود اقای فلانی و یارانش😂🤦♀️ اسم نفر دوم یادش رفته بود. بعد نمیشد بهش نمره نداد😂🤦♀️چون واقعا دوستش بود😂🤦♀️اما خب نمره یه نفر رو گرفت.
قالب پینکی پای بلاگفا